مسابقه

لطفا اسم این پرنده نادم و پشیمان را حدس بزنید؟؟؟؟؟؟؟؟




 


  پاسخ درست دوستان تایید نمیشود! تا اطلاع ثانوی

بعدا نوشت: برای دیدن پاسخ مسابقه به ادامه مطلب تشریف ببرید

* هیچ عزیزی نتوانست پاسخ دهد!


ادامه مطلب ...

... نوشت!

تجربه نوشت : واسم درس عبرت شد تا هروقت نظر شخصی من رو برای موردی پرسیدی

فقط لبخند ژکوند تحویلت بدم! و سکوت.................


تعجب!!!!!  نوشت : هفته پیش رو به روی هم درحال خوردن هویج بستنی!

میگفت دلش میخواد دماغش رو عمل کنه!

امروز تماس گرفتم.میبینم خیلی سخت داره حرف میزنه! گفت دیروز عمل کرده!!!

بابا سرعت عمل!


اعتراض نوشت : دقت کردید آهنگ های شاد خیلی کم شده! بیشتر خواننده ها زدن تیریپ شکست عشقی!

طرف واسه حنابندون دختر داییش از  عالم و آدم التماس دعا داره واسش آهنگ جور کنن!


خاطره نوشت : امروز همکلاسی اول دبیرستانم رو بعد از ۳ سال خیلی اتفاقی دیدم

خیلی خوشحال شدم چون یکی از دوستای شیطون و بازیگوشم رو دوباره پیدا کردم








تذکر!!!

این پست خطاب به شخص و یا اشخاصی هستش که به صورت نظرات خصوصی بنده رو مورد الطاف خودشون قرار میدن و هرچی دلشون میخواد میگن!

هی چشم پوشی کردم ولی دیدم نه! ول کن نیستند!!!


من کلا آدم شاد و خوشحال و راضی از زندگیم هستم! زندگی رو سخت نمیگیرم


اگه مسئله ای پیش بیاد تمام سعی و تلاشم رو میکنم.هر کاری از دستم بربیاد انجام میدم تا مشکلم حل بشه. به خدا توکل میکنم تا هرچی خیره همون اتفاق بیفته! گاهی میشه! گاهی نمیشه!

ناراحت میشم.عصبانی میشم اما برای مشکلاتی که واسم پیش میاد تا ۴۰روز سیاه نمیپوشم!

چون اعتقاد دارم با حرص خوردن هیچی حل نمیشه!

تواین ۴ماهی که از سال گذشته ۲تا مشکل اساسی برام پیش اومد که اگه رفع میشد نورعلی نور بود! اما نشد که بشه!

حالا باید زانوی غم بغل بگیرم تا شما باورت بشه که منم میدونم غم چیه؟

من سعی میکنم که بیشتر شادی های زندگیمو بنویسم اینجا

شما هم اگر ناراحت میشی از شاد بودن دیگران

فقط میتونم بگم برات متاسفم و انشالله خدا هدایتت کنه تا با شادی دیگران شاد شوی!

و اینکه تشریف نیارید اینجا تا باعث آزردگی خاطر نشود.


دوستان عزیز و محترم

عذر تقصیر بابت این پست.اگه نمی نوشتم میموند تو حلقم!!!


دعا نوشت :خدایا کمک کن هر کجا خسته ام دلشکسته ام، بهونه میگیرم برای چیزای کوچیک و کم اهمیت یاد بزرگیت بیفتم


یاد باد آن روزگاران

نوجوانی کجایی که یادت به خیر


با دوستان رفتیم بدمینتون بازی کنیم چون تعدادمون زیاد بود مسابقه گذاشتیم!

یه ۴ـ۵ ساعتی بدمینتون بازی کردیم بااینکه خسته شده بودم و دستم داشت میشکست ول کن نبودم! چون همش کری داشتیم میخوندیم

در این مواقع بنده که میدون رو خالی نمیکنم خب!

خلاصه با جر زنی تیم مقابل, پیروز میدان شدیم

هیپ هیپ! هوررررررررررراااااااااااااااااااااا

و بعد وسطی بازی کردیم! واااااااااااااااای جای همگی خالی خیلی خوش گذشت!

یه چند سالی بود بازی نکرده بودم

یاد دوران مدرسه افتادم! آخه اون موقع خیلی وسطی بازی میکردیم

 چقدر خوش بودیم و همش درحال شیطنت

تو حیاط مدرسه زیر بارون عمو زنجیر باف بازی میکردیم و قهقهه میزدیم. با معلما برف بازی میکردیم. گل کوچیک بازی میکردیم و تو سر و کل هم میزدیم

دلم خیلی تنگ اون روزاست...


جمله قصار*

روزگاری بر مردم خواهد آمد که


محترم نشمارند جز سخن چین را و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه و ناتوان نگردد جز عادل.

در آن روزگار کمک به نیازمندان خسارت و پیوند با خویشاوندان منت گذاری

و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است.

در آن زمان حکومت با مشورت زنان و فرماندهی خردسالان و تدبیر خواجگان اداره میگردد.


* نهج البلاغه حکمت۱۰۲




به نظر من که خیلی از این موارد توی زمونه ما داره اتفاق میفته!!!

زنگ تفریح

با نسرین قرار گذاشتیم صبح زود بریم امام زاده صالح (ع)

ساعت ۷ صبح( بابااااااااااااااا سحر خیز ) راه افتادیم به سمت تجریش

تا ساعت ۱۰ توی امام زاده بودیم بعدش رفتیم بازار امام زاده

بلههههههههههه برو بچی که رفتن خوب میدونن اونجا چه خبره!

همه جور آلو و لواشک و تمشک و ...

دیگه خودمونو خفه کردیم

داشتیم فکر میکردیم حالا کجا بریم که به فکر تله کابین توچال افتادیم

رفتم تله خیلی کیف داد

یارانه رو همه چی تاثیر گذاشته ها!

از بلیط تله کابین هم نگذشته!

وااااااااااااای من عاشق بام تهران هستم! بی نظیره! شهر تهران خیلی قشنگ

در هاله ای از دود دیده میشه! 

و بازهم یک بی عدالتی دیگر!!! چند ساله که بانجی جامپینگ گذاشتن تو توچال اما هنوزه که هنوزه خانم ها حق پرش ندارن! مثل این بدبختا از پریدن آقایون باید ذوق کنیم که وای چه هیجانی!

القصه...

بعداز توچال رفتیم پارک وی و بعدش از اونجا تصمیم گرفتیم بریم پارک ساعی

همه تصمیم گیری هامون آنی بود! بدون برنامه ریزی هرجا به ذهنمون میرسید میرفتیم

بعدش رفتیم رستوران رو به روی پارک از خجالت شکم محترم دراومدیم

به سمت ولیعصر داشتیم میرفتیم که گفتیم بریم سینما

میدون ولیعصر بودیم که رفتیم فیلم پایان نامه! مزخرف تر از این فیلم چیزی دیگه نیست...

هرچی خوش گذشته بود از دماغمون دراومد

رفتیم قایق سواری تا روحیمون برگرده! از این قایق هاکه خودت باید پا بزنی

از قصد همش میکوبندیم به قایق های دیگه! 

خلاصه همه رو عاصی کرده بودیم

و در آخر رفتیم کافی شاپ خودمون رو آب هویج بستنی مهمون کردیم!

و بالاخره ساعت ۸/۳۰ شب رسیدیم خونه


* بی برنامه بودن  همیشه بد نیستا!


اوضاع قاراش میش!

نمیدونم چیکار کنم!

بهش قول دادم تا حرفی به اون نزنم! قسم خوردم که این راز بین خودمون میمونه!

اما حالا...

متاسفانه یه شرایطی پیش اومده که اگر پرده از این راز بردارم اون خیلی راحت تر میتونه تصمیم بگیره...

اشتباه کردم یه اشتباه وحشتناک

وای خدا به دادم برس

اصلا نمیدونم باید چیکار کنم

از اون آدمایی نیستم که مثل نقل و نبات قسم میخورن. اما حالا من که نمیتونم بشکنم قسمم رو! میتونم؟

اما اگه اون بفهمه اصل قضیه چیه میتونه یه تصمیم درست بگیره!

اومدم ثواب کنم دارم کباب میشم...

هیچی به مغزم نمیرسه جز توکل به خدا!

این یکی خیلی خوب جواب میده.مطمئنم

امیدوارم هرچی مصلحت هست همون بشه!


آدمی را آدمیت لازم است!

دیندار یا بی دین فرقی نمی کند،

تنها لایق نام انسان باش..


گاهی برو...گاهی بمان...گاهی بخند..گاهی گریه کن... گاهی حرف بزن...


گاهی فریاد بزن...گاهی قدم بزن... گاهی سکوت کن..گاهی رها شو...گاهی ببخش...


گاهی یاد بگیر...گاهی سفر کن...گاهی اعتماد کن... گاهی بازی کن...


گاهی فراموش کن...گاهی زندگی کن... گاهی باور کن..گاهی بزرگ باش...


گاهی کوچک باش... گاهی چتر باش...گاهی باران باش...گاهی شب باش...


گاهی مرد باش...گاهی فرشته باش...گاهی سیلی بزن... گاهی مرگ...گاهی زندگی...


گاهی سوال...گاهی جواب... گاهی دریا ...گاهی برکه...گاهی همه چیز...گاهی هیچ چیز...


اما همیشه ...

همیشه انسان باش.


* توی رستوران سنتی توقع داری آهنگ سنتی بشنوی اما... من چقدر تپلم من چقدر تپلم! پخش میشود...


* مجبورت کردن بری دانشگاه؟؟؟؟ که حالا به مناسبت اتمام امتحانات این روز فرخنده رو جشن بگیری؟؟؟؟


* چی بهتر از این که ۲:۳۰ نصف شب به داداشت++ c یاد بدی؟


* تا درودی دیگر بدرود...

باز آمدم

بزن کف قشنگه رو به افتخار خودمان و خودتان و خودشان

امتحانات که تموم شد البته یکشنبه تربیت بدنی دارم. امتحان عملی رو دادیم! لازم به ذکر میباشد که امتحان تئوریه!
که خب ما این امتحان رو جزو آدم میزاد حساب نمیکنیم و میگیم امتحانا تموممممممممممم شد!!!
امروز رفتیم سینما با بروبچ!
سرظهر! واسه همین ساندویچ گرفتیم و رفتیم داخل!
دیدیم بلهههههههههههه همگی دارن ساندویچ میل میکنن
آخه نه اینکه هوا گرمه! سینما خنک تره واسه غذا خوردن!
خلاصه این فیلمه شروع شد. دختر شاه پریون
که تقریبا نصف فیلمو متوجه نشدیم چی به چیه! آخه در حال آتیش سوزوندن بودیم منو نسرین جونم! صمیمی ترین و عزیز ترین دوستم.خدا اون روز رو نیاره ما به هم بیفتیم! عالمی از دست ما خون دل میخورن
فیلم که تموم شد و از سینما اومدیم بیرون ۲باره برگشتیم همون سینما.فیلم ورود آقایون ممنوع
خیلی باحال و خنده دار بود.کلی خندیدیم!
میخواستیم فیلم سوم رو هم بریم که وقت نشد وگرنه ما آمادگیشو داشتیم.


دعا نوشت: یه مسئله ای پیش اومده که به دعای تمام شما خوبان نیاز دارم ملتمس دعاتون.


من امتحان دارمممممممممم

سلاااااااااااااامممممممممممم بروبچ 

امتحاناتم از 17 خرداد شروع شده واسه همین زیاد وقت نمیکنم بیام نت گردی و برای دوستان کامنت بزارم. 

جاتون خالی امروز امتحان آیین زندگی ( اخلاق کاربردی) داشتم. 

یه ربع دیر رسیدم سر امتحان ولی نگهبان دانشگاه یواشکی راهم داد داخل 

تازه 4_5 تا سوال رو جواب دادم که گفتن امتحان باطله!!!!! 

از اونجایی که دانشگاه پیام زور ! نه ببخشید پیام نور امتحاناتش سراسری هست و اینکه سوالات آیین لو رفته بوده امتحان رو باطل کردن! 

یه 1 ساعتی طول کشید تا سوالات جدید برسه و پاسخنامه جدید تکثیر کنن 

و در آخر به همت مراقب خوش مرام با تقلب امتحان رو به آخر رسوندیم 

بقیه امتحانات رو خدا به خیـــــــــــــــــر کند. 

بگو آمیــــــــــــــــــن!