اوضاع قاراش میش!

نمیدونم چیکار کنم!

بهش قول دادم تا حرفی به اون نزنم! قسم خوردم که این راز بین خودمون میمونه!

اما حالا...

متاسفانه یه شرایطی پیش اومده که اگر پرده از این راز بردارم اون خیلی راحت تر میتونه تصمیم بگیره...

اشتباه کردم یه اشتباه وحشتناک

وای خدا به دادم برس

اصلا نمیدونم باید چیکار کنم

از اون آدمایی نیستم که مثل نقل و نبات قسم میخورن. اما حالا من که نمیتونم بشکنم قسمم رو! میتونم؟

اما اگه اون بفهمه اصل قضیه چیه میتونه یه تصمیم درست بگیره!

اومدم ثواب کنم دارم کباب میشم...

هیچی به مغزم نمیرسه جز توکل به خدا!

این یکی خیلی خوب جواب میده.مطمئنم

امیدوارم هرچی مصلحت هست همون بشه!


نظرات 8 + ارسال نظر
آرمان. پنج‌شنبه 9 تیر 1390 ساعت 03:25 ب.ظ http://abdozdak.blogsky.com/

تحت هیچ شرایطی قولت را نشکن
انچه مصلحت است عهدیست که نموده ای

با سپاس فراوان.

نسرین پنج‌شنبه 9 تیر 1390 ساعت 04:05 ب.ظ http://cloudy2010.blogsky.com

راز باید سر به مهر بمونه وقتی قول فاش نشدنش رو دادی
یک راهی پیدا کن که بدون اینکه حرف محرمانه رو بزنی ، مطلع کنی طرف مقابل رو ... یعنی غیر مستقیم
کار خوبی می کنی که توکل می کنی به خدا ... حل می شه .... موفق باشی

خیلی ممنون از راهنماییت نسرین جون
انشاالله

ونوس پنج‌شنبه 9 تیر 1390 ساعت 06:57 ب.ظ http://sadaf555.blogsky.com

درود بر غوغا جون خودمممممممممم
چطوری؟؟؟ خوبی؟؟؟ به به می بینم که آپ کریدی و منم خوشحال شدم خوب بریم ببینمی آپت چی هست تا بیام در مورد آپت نظر بدم


غوغا جون عزیزم همیشه تهت هر شرایطی که هستی و حتی تو این شرایط که خودت هم داری اذیت میشی قولت رو فراموش نکن و زیر پا نذار! تو مسئول تصمیم گیری صحیح و یا غلط دیگران نیست تو فقط چیزی رو میدونی که بروز ندادی همین و کسی هم تو رو باز خواست نمی کنه ولی در دنیا ماورا ازت باز خواست میشه
اگر به خودت و دلت ایمان داری توکل کن که جواب خوبی از این توکلت بگیری ولی این رو هم در نظر داشته باش که همیشه چیز خوب اونی نیست که تو منتظرش هستی پس نگران نباش و به خودش واگذار کن و خودت رو از این مشغولیت ذهنی رها کن عزیزکم

مواظب خودت باش غوغا جونممممم

سلاااااااااممم بر خانم خانما ونوس خانم
میسی گلم
واقعا ممنونم ازت ونوس جون
انشالله که به خیر و خوبی تموم بشه
عزیزمییییییییییییییییییییییییییی

مهرداد پنج‌شنبه 9 تیر 1390 ساعت 11:17 ب.ظ http://manam-minevisam.blogsky.com

اگه مصلحتش تو شکستنه پس بشکن دیگه!!
یعنی یه راز نگه داری به قیمت ضرر کردنش!

البته بگما من خودم دوست ندارم کسی رازمو بشکنه

منم مشکلم همینه دیگه!!!
خب خیلی ناراحت میشه رازشو برملا کنم
تازه اعتمادش نسبت به من ازبین میره...

فریناز جمعه 10 تیر 1390 ساعت 06:14 ب.ظ http://delhayebarany.blogsky.com

رازشو برملا نکن زلزله جون
اسمتم نمیدونم به جای میگم زلزله

خب این اسمتو بگو بدونم چی صدات کنم دیگه


ولی یه جوری آگاهش کن که بتونه تصمیم بگیره

با کنایه ای که خودش فکرش بره به اون سمت

سخته ولی وقتی تو رازو عهدتو نگه داشتی و توکل کردی به خدا خودش کمکت میکنه و همه چی حل میشه

از نتیجش واسمون بگی یا

به نام خدا هستم
غوغا هستم
۲۰ ساله از تهران
از معلم کلالس اولم هم تشکر میکنم
ایشاالله که به خیر بشه
ممنون بابت راهنماییت فری جوووووووووون
حتما

فریناز جمعه 10 تیر 1390 ساعت 10:55 ب.ظ

به نام خدا هستی

غوغا زلزلاتی

صادره از ناتیه تهرون

نام بزرگتر: گلایدر

نام کوچیک تر : چرخبال

الانه خوب فهمیدم غوغا؟

من خیلی باهوشم آخه

ziba سه‌شنبه 14 تیر 1390 ساعت 10:52 ق.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

به به بابا من دیگ رو راز داری روت حساب نمیکنم

خب شد گفتی هااااااااااااااا

نه دیگه! من چون دلم نمیخواست راز فاش بشه و اینکه اگر میگفتم مشکل اون یکی حل میشد! نمیدونستم چیکار کنم
و خوب شد که نگفتم.قضیه حل شد به خوبی

ziba چهارشنبه 15 تیر 1390 ساعت 08:55 ب.ظ http://zibaaa.blogsky.com/

ای جونم پس نتیجه میگیریم
بازم رو راز داریت حساب باز نکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد